به گزارش پایگاه خبری صدای نهاوند، سرهنگ “منصور ملکی” در این یادداشت آورده است؛ توجه به این موضوع که فرهنگ چه جایگاه و نقشی در تعیین زندگی اجتماعی یک جامعه دارد امری ضروری است.

در تشریح این مسئله باید توجه داشت که فرهنگ برگرفته از داشته های مادی و معنوی یک اجتماع است که این داشته ها شامل، نمادها، آداب و رسوم، ارزش ها، هنجارها و.. می شود و در واقع داشته های فرهنگی چیزی است که یک جامعه در طول تاریخ حیات خود برای بقا و احیای آن تلاش کرده  و لذا تقید درونی به آن الزام ناگسستنی در بدنه اجتماع است.

با ذکر این مقدمه می خواهیم به این موضوع برسیم که تقویت فرهنگ ریشه ای در یک اجتماع چه تاثیری بر باورها، ارزش ها، هنجارها و در نهایت جرایم و آسیب های اجتماعی دارد؛ در توضیح این امر می توان چنین استنباط کرد که، تقویت فرهنگ دینی و غنی یک اجتماع در واقع تقویت شاخصه ای اجتماعی است که هر چند انسان در نتیجه زیست  خود بدان دست یافته و بدون آن زندگی در اجتماع معنا و مفهومی نداشته و هویت اجتماعی بشر را بی معنا می کند اما زندگی فردی و شخصیتی را نیز تحت تاثیر قرار داده است.

توضیح اینکه اگر ما یک انسان تنها در یک مکانی دور افتاده که از دوران کودکی به دور از اجتماع تکامل یافته است را در نظر بگیریم به خوبی در می یابیم که فرهنگ برای او امری ناشناخته و بدون تعریف و تفسیر است چرا که او در اجتماعی نبوده است که برای زیستن در آن اجتماع و انجام وظایف اجتماعی خود لازمه ای همچون فرهنگ را نیاز داشته باشد و لذا بدون توجه به مقوله ای همچون فرهنگ صرفا براساس نیازهای جسمانی خود و بر پایه رفع این نیازها تکامل یافته است و حال اگر این فرد را به یکباره وارد یک اجتماع کنیم به خوبی مشاهده خواهیم کرد بخش اعظمی از رفتار،اخلاق و اعمال او آمیخته ای است از ضد ارزش ها و ضد هنجارها اما پس از مدتی خود را در تعارض عمیقی با اجتماع می بیند که ریشه این تعارض در پرورش نیافتن او در بستر فرهنگ و الزامات عرفی درون آن فرهنگ است.

با این تفسیر به این نتیجه می رسیم که لزوم تقید به یک ارزش یا هنجار در جامعه مستلزم پیش تقیدی به یک فرهنگ مرجع است به گونه ای که فرد یک عمل ضد ارزشی یا ضد هنجار را در رجوع به فرهنگ مورد تکریم وتعهد خود ضد ارزش و ضد هنجار بیابد نه با یک محرک بیرونی و به اجبار وآموزش، پس اگر به این امر اعتقاد داریم بایستی به این مهم نیز معتقد باشیم که تقویت فرهنگ غنی و مورد احترام در یک جامعه سبب خواهد شد که کنترل های درونی برای رفتارهای فردی و کنترل های اجتماعی از سوی گروه های اجتماعی برای رفتارهای یک فرد در درون اجتماع نقش پیشگیری از حرکات و رفتارهای ناهنجار را بازی کند و بر همین اساس کاهش آسیب ها و جرایم که برگرفته از یک یا چند رفتار و عمل ناهنجار هستند را شاهد خواهیم بود.

در تکمیل این تفسیر باید گفت برای تقویت فرهنگ بایستی سازوکار به نوعی اتخاذ شود که ارزش های درونی یک فرهنگ بیشتر از پیش نمایان شود بدین معنا که فرهنگ و تعاریف و داشته های فرهنگی در یک جامعه نوین نیز باز تعریف شده و از این طریق غنای آن فرهنگ به صورت تسلسلی برای نسل ها به اقتضای شرایط مفهوم سازی و نهادینه شود و لذا در این مسیر اگر توفیق لازم صورت بگیرد قطعا تهاجمات فرهنگی بی اثر یا کم اثر و توفیق در کاهش جرایم وآسیب های اجتماعی پدید می آید.

یکی از موثرترین و کار آمدترین راههای سالم سازی، استقرار گفتمان قانون وهنجار در جامعه و در نتیجه کاهش جرم وبزه و آسیب های متنوع اجتماعی در جامعه تقویت فرهنگ و داشته های خود در بین نهادهای اجتماعی و دولتی است و اصلی ترین کانون اقدام در این مسیر خانواده و سپس نهادهای فرهنگی وتربیتی می باشند.