به گزارش پایگاه خبری صدای نهاوند، عاطفه بالنده در این مقاله آورده است: انسان از گذشته های بسیار دیر، در روستاها وشهرها، بعبارتی درمجتمع های زیستی تحت عنوان ده ، آبادی ،مکان و… زندگی کرده ومکانهای زیست وفعالیت خود را منطبق با نیازها وخواسته های خویش متحول نموده ودراختیار خود گرفته است . نیازها وخواسته هایی که از مرحله ساده وابتدایی شروع شده وبه مراحل پیچیده رسیده است، بدون شک، تسخیر طبیعت و برآوردن نیازها وتمایلات انسان درپی اهداف از پیش تعیین شده بوجود آمد وهمین اهداف خود منبای هرتفکر وبرنامه ریزی است
منطقه مرکزی:
در این منطقه مرکز شهر وبخش قدیمی آن قرار گرفته است و در آن حد اکثر تراکم از لحاظ جا و فضا مشاهده می شود،زیرا مراکز اصلی شبکه های وسایل ارتباطی است. انواع مختلفی از فعالیتهای مربوط به بخش خدمات ، هنگام انتخاب محل در منطقه مرکزی بشدت با هم رقابت می کنند. با اشغال عمودی و افقی و جانبی، ساختمانهای منطقه مرکزی گسترش می یابد وباعث تراکم ترافیک می گردد. در این منطقه،خرده فروشی،عمده فروشی،بخش اداری و بخش تجاری،همچنین بازار ها،هتل ها و بخش مسکونی برای طبقه ممتاز و ثروتمند و طبقه فقیر و کم درآمد،مانند قطب های جاذب عمل می کند.در منطقه مرکزی،حداثر توسعه عمودی شهر با ایجاد آسمان خراشهای تو در تو و بی شمار،منطقه ای جدا از دیگر مناطق شهری بوجود می آورد و به اغلب شهرها چهره کاملا مشخصی می بخشد.
منطقه میانی:
بیشتر نقاط آن در نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ساخته شده است و برخلاف منطقه مرکزی ، در تراکم ساختمان ها محدودیت دیده می شود. بلوک های ساختمانی کاملا توسعه یافته است و فضاهای باز و شخصی به ندرت به چشم می خورد. این منطقه معمولا یک منطقه مسکونی است و تراکم واحدهای مسکونی در آن بسیار زیاد است،با وجود این تعداد بیشماری از کارخانه های کوچک در این منطقه تاسیس می شوند .از طرفی مرحله اولیه استقرار و توسعه صنایع شهری در سطوح مسطح منطقه میانی صورت می گیرد.منطقه میانی شهرها به دلایل مختلف،منطقه در حال تحول و منطقه رو به پژمردگی نامیده می شود.در واحدهای مسکونی آن مهاجران و اقشار کم درآمد جامعه سکونت می کنند.این منطقه برای طراحان شهری هنگام نوسازی،مسائل و مشکلات فراوانی ایجاد می کند.
منطقه بیرونی:این منطقه اصولا به عنوان یک منطقه مسکونی به شمار می آید که در شهرهای اروپائی از نیمه دوم قرن نوزدهم با توسعه واگن های اسبی،ترامواها،اتوبوس ها،واگن های برقی و در نهایت با توسعه اتوموبیل ها به صورت منطقه مسکونی در آمده است. این منطقه، منطقه ای باز و دارای فضاهای وسیع و پارکهای عمومی است، از این رو تراکم کمتری را نشان می دهد.بیشتر ساکنان قدیمی ،این منطقه را ترک کرده اند وسکونتگاههای بزرگ آنها به قطعات کوچکتری تقسیم شده و طرح های جدید صنعتی در طول بزرگ راهها اجرا شده است . درین منطقه فضاهای باز،منطقه واحدهای مسکونی را از دیگر مناطق شهری جدا می سازد. در این منطقه،با توجه به اعتبار اجتماعی مردم آپارتمانها و ساختمانهای چند طبقه ایجاد می شود که بهترین مکان برای سکونت یا انتقال وتاسیس شرکتها،سازمانهای تجاری و باشگاهها به شمار می رود.
مکان های مرکزی:
به طور کلی، مکان های مرکزی یعنی مراکزی که فعالیت های تولیدی به منظور تولید و عرضه کالا و خدمات در آن جا متمرکز است. حال این مراکز یا میتواند مراکز فرعی و اصلی موجود در داخل یک شهر باشد ویا این که خود شهر به عنوان یک مرکز تولیدی در یک نظام توزیع شهری در نظر گرفته شود (زیرا همان طور که می دانیم نقش اصلی یک شهر تولید و ارائه کالا و خدمات به مناطق اطراف خود است).
نظریه مکان مرکزی:
یکی از علمی ترین ساخت سکونتگاه ها که در بیشتر موارد،برنامه های توسعه اجتماعی _ اقتصادی کشورها ونواحی را تحت تاثیر قرار داده است و اولین تئوری مکان های مرکزی می باشد ، نظریه مکان مرکزی والتر کریستالر (۱۸۹۳-۱۹۶۹) است که آن را در سال ۱۹۳۳ در کتاب خود به نام مکان های مرکزی در بخش جنوبی آلمان منتشر ساخت.این نظریه تا دهه۱۹۵۰ مورد توجه قرار نگرفت تا اینکه در سال ۱۹۶۶ به زبان انگلیسی ترجمه ومنتشر شد و از آن زمان به بعد،اساس مطالعه شهری _ ناحیه ای قرار گرفت وشهرت جهانی یافت.
او متوجه شد که رابطه مشخصی بین اندازه شهر و تعداد شهرهایی که درآن طبقه از اندازه شهر قرار دارند، وجود دارد و بالاخره، برای پی بردن به اندازه شهر، باید در مورد تمام کالاها و یا خدماتی که در آن شهر تولید و عرضه می شود، اطلاعاتی داشت.
هر شهر که در هر طبقه اندازه ای خاصی قرار دارد، تمام کالاها و خدماتی را که شهرهای کوچک تر عرضه می کنند به علاوه کالاها و خدمات بیشتری که به بازار بزرگتری احتیاج دارند، تولید و عرضه می کند.