صدای نهاوند:
حضرت آیتالله خامنهای فرمودند: آمریکاییها در توافق هستهای به آنچه وعده دادند، عمل نکردند، کاری که باید انجام میدادند را انجام ندادند.
به گزارش صدای نهاوند؛ حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (یکشنبه) در اجتماع دهها هزار نفر از زائران و مجاوران حضرت علی ابن موسیالرضا(ع) که در رواق امام خمینی(ره) و صحنهای مجاور گرد آمده بودند، بیان داشتند: خداوند متعال را سپاسگزاریم که یک بار دیگر این توفیق را به ما عنایت کرد که در آغاز سال هجری شمسی با شما مردم عزیز مشهد و زوار گرامی که از اطراف کشور به این آستان مقدس سفر کردهاید، دیدار داشته باشم.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی به این شرح است:
سال جدید را مجدداً به همهی برادران و خواهران تبریک عرض میکنم. امسال تنها کمبودی که در این سفر و در این جلسه احساس میکنیم، فقدان برادر عزیزمان جناب آقای طبسی است؛ عالم مجاهد و مبارز و خدمتگزار با اخلاص این بارگاه مقدس. وجود ایشان وجود مغتنمی بود، جزو سابقین انقلاب محسوب میشدند و فقدان ایشان برای همهی کسانی که ایشان را میشناختند به معنای حقیقی کلمه یک ضایعهی بزرگ است. از خداوند میخواهیم که روح مطهر ایشان را در سایهی الطاف حضرت رضا (علیهالسلام) قرار دهد و از رحمت و مغفرت خود بهرهدار کند.
بحث امروز را از شعار امسال آغاز میکنم. در ادامه توضیحاتی که برای شما عزیزان و برای کسانی که این صحبتها را بعداً خواهند شنید عرض خواهم کرد. مایلم بحثی که انجام میگیرد یک بحث منطقی باشد. بحثهای شعاری، امروز جایگاه زیادی در ذهن مردم ما ندارد. مردم ما، جوانان ما، آحاد جامعهی ما، فقیهاند؛ به مسائل با چشم منطق و استدلال نگاه میکنند. آنچه که عرض میکنیم مایلیم که برای اقشار مردم عزیزمان، به صورت یک بحث متقن و منطقی عرضه شود.
علت اینکه شعار امسال را هم، شعار اقتصادی انتخاب کردیم، یک تحلیل و یک نگاه به مجموعهی مسائل کشور است. شاید در ذهن بعضی میگذشت که ترجیح دارد شعار امسال، یک شعار فرهنگی یا شعار اخلاقی باشد لیکن با توجه به مجموعهی مسائل کشور، به نظر رسید که امسال هم مثل چند سال دیگر قبل از این، شعار سال را که باید به صورت گفتمانی در میان مردم و افکار عمومی کشور رواج پیدا کند یک شعار اقتصادی قرار دهیم.
این تحلیل را عرض میکنم، مایلم جوانان عزیز ما، آنچه را که می شنوند پیش خود تجزیه و تحلیل کنند و روی آن فکر کنند؛ در این مقطع زمانی، سیاستهای استکبار و به خصوص سیاستهای آمریکا، اقتضا می کند که یک تفکری تزریق شود در میان ملت ما. اول در میان نخبگان جامعه و بعد از آن به تدریج به افکار عمومی منتقل شود. یک تفکر خاصی تزریق شود به افکار عمومی.
آن سیاستی که مورد نظر آنها است، این است که وانمود کنند ملت ایران بر سر یک دو راهی قرار دارد و چاره ای ندارد جز این که یکی از دو راه را انتخاب کند. آن دوراهی عبارت است از این که یا با امریکا کنار بیائیم یا باید به طور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمل کنند. یکی از این دو را ملت ایران باید انتخاب کنند. کنار آمدن با آمریکا به معنای کنار آمدن با هیچ دولت دیگری نیست. چون دولتامریکا دارای ثروت، دارای دستگاههای تبلیغاتی وسیع و دارای سلاحهای خطرناک و دارای امکانات بسیاری است. طبیعت توافق با آمریکا همین است. دیگران هم که با آمریکا توافق کردند، کشورهای دیگر در هر مسئله ای، معناش این است که از مواضع خود به نفع طرف مقابل عقب نشینی می کنند بدون اینکه طرف مقابل به نفع آنها عقب نشینی قابل توجهی انجام دهد.
در همین توافق اخیر هسته ای هم اگر چه این توافق را ما تائید کردیم و برگزار کنندگان این توافق را مورد قبول اعلام کردیم و قبول داریم آن را، لیکن اینجا هم همین بود. وزیر خارجه ما در مواردی به بنده گفت که ما اینجا را نتوانستیم این خط قرمز را نتوانستیم حفظ کنیم. معنایش همین است. یعنی طرف مقابل وقتی دولتی مثل امریکاست که پول و امکانات و دیپلماسی فعال و عوامل گوناگونی در اطراف دنیا دارد. کنار آمدن با او به معنای صرف نظر کردن از برخی چیزهایی است که انسان بر آنها پای می فشارد. این یک دوراهی است که بر طبق سیاستهای امریکا یک دوراهی ناگریز و یک دوگانه اجتناب ناپذیر است. یا باید در مقابل امریکای و خواستهای او در موارد بسیاری کوتاه بیاییم یا باید فشارهای امریکا و تهدیدات و ضررهای ناشی از ان را تحمل کنیم. اینها می خواهند این را به عنوان یک گفتمان در میان نخبگان جامعه ترویج کنند و به تدریج ان را در میان مردم و افکار عمومی سرریز کنند. در داخل و خارج از کشور این فکر را دارن ترویج می کنند و به شکلهای گوناگونی با بیانهای مختلفی در وسایل ارتباط جمعی دنیا دارن این را گسترش میدهند.
البته در داخل هم کسانی هستند که این فکر را قبول دارند و قبول کردند و تلاش می کنند که به دیگران هم بقبولانند. حرف انها این است طرف مقابل یعنی دستگاه جریان ساز می گوید ایران دارای ظرفیتهای فراوان اقتصادی است.هدف از توافق این بود که کشور ایران، بتواند از این ظرفیتها استفاده کند حال این توافق کافی نیست و مسائل دیگری هم هست در انها هم باید ملت و دولت ایران تصمیم بگیرند و اقدام کنند. مثلا امروز در منطقه غرب آسیا، یعنی منطقه ای که غربیها می گویند خاورمیانه، جنجالها و اشفتگیهای بسیاری هست. این مشکل برای کل منطقه است. اگر می خواهید کشور شما از این مشکل نجات پیدا کند باید سعی کنید مشکل فرو نشینی کند باید با امریکا بنشینید و مدلی را طبق مدل و میل امریکا انتخاب کنیم. یا مشکلات دیگری داریم، اختلافات زیادی داریم باید این را حل کنیم و تمام شود حال در حل این اختلافات، ملت ایران مجبور باشد از اصول خود و خط قرمزها صرف نظر کند؛ طرف مقابل از اصول و ارزش هایش تنازل پیدا نمی کند ولی ما باید تنازل پیدا کنیم تا در نتیجه کشور بتواند از ظرفیتهای خود استفاده کرده و به اقتصاد برجسته ای برسد. حرفشان این است. بنابراین در قضیه هسته ای توافق شد اسمش را گذاشتیم برجام؛ برجام دیگری در قضایای منطقه و قانون اساسی کشور؛ برجام ۲ و ۳ و غیره باید به وجود بیاید تا بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی می کنند در میان نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند.
معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسی که به حکم اسلام و برجستگیهای نظام جمهوری اسلامی به ان پایبند است صرف نظر کند. از فلسطین و حمایت از مقاومت در منطقه صرف نظر کند . از مظلومان منطقه مانند مردم یمن، بحرین و غیره پشتیبانی و حمایت سیاسی نکند و انچه را که طرف مقابل به دنبال تحقق ان است ، نظام ما با تعدیل خواستههای خود، خود را به آن زندگی کند. معنایش این است که همچنانی که امروز برخی از کشورهای منطقه و دولتهای منطقه، علی رغم حکم اسلام، خواست ملتهایشان، دولتها با رژیم صهیونیستی کنار آمده اند و مسئله فلسطین را تحت الشعاع مسائل دیگر قرار دادهاند جمهوری اسلامی هم به همین ترتیب عمل کند. معنایش این است که همچنانی که امروز برخی از دولتهای عربی با کمال وقاحت دست دوستی به سمت دشمن صهیونیستی دراز می کنند جمهوری اسلامی هم اشتی کند. البته قضیه به اینجا ختم نمی شود. معنای آن چه که ادعا میشود در آن تحلیل سیاسی دشمن معنایش این است که جمهوری اسلامی، اگر میل آمریکاست حتی از ابزارهای دفاعی خود هم صرف نظر کند.
بر روی مسئله موشکها چه جنجالی به راه انداختند. چرا موشک دوربرد دارد. چرا دقیق هدف را می زنند و هدف قرار میدهند. چرا آزمایش کردید و چرا تمرین نظامی می کنید. حالا امریکاییها در منطقه خلیج فارس که چند هزار کیلومتر با کشورشان فاصله دارد هر چند وقت یکبار با یکی از کشورهای منطقه رزمایش به راه می اندازند درحالی که در اینجا هیچ مسئولیتی ندارند. ایران در حریم امنیت خود و خانه خود رزمایش می کند، جنجال اینها بلند میشود که چرا نیروی دریایی و هوایی شما این کار را کرده است.
از این هم قضیه هم بالاتر است. تدریجا موضوع را به این خواهند کشاند که چرا اصلا نیروی قدس تشکیل شده؟ چرا سپاه تشکیل شده است؟ چرا باید سیاستهای داخلی جمهوری اسلامی طبق قانون اساسی، چرا باید با اسلام تطبیق پیدا کند؟ شما وقتی در مقابل دشمن در حالی که می توانید ایستادگی کنید؛ عقب نشینی کردید دشمن جلو می آید و متوقف نمی شود. این همان چیزی است که بارها عرض کردهام. این تغییر سیرت جمهوری اسلامی است. ممکن است صورت باقی بماند ولی از محتوای خود به کلی تهی شود. دشمن این را می خواهد و. اگر جمهوری اسلامی بنا بر این تحلیل دشمن خواسته، بنا بر تحلیل که انها تزریق می کنند در اذهان نخبگان و افکار عمومی ملت، اگر جمهوری اسلامی و ملت ایران می خواهد از شر امریکا راحت شود باید از محتوای جمهوری اسلامی و اسلام دست بردارد. از مفاهیم اسلامی و امنیت خود باید دست بردارد. انچه که در این تحلیل نادیده گرفته شده است، چند مطلب است.
در همین توافقی هم که با امریکاییها کردیم در قضیه هسته ای؛در این قضیه هم امریکایی ها، به انچه وعده دادند عمل نکردند. کاری که باید انجام میدادند را انجام ندادند. به تعبیر وزیر خارجه ما روی کاغذ کارهایی را انجام دادند ولی از راههای انحرافی متعدد جلوی تحقق مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند.
امروز در سرتاسر کشورهای غربی و کسانی که تحت تاثیر انها هستند همچنان معاملات بانکی ما دچار مشکل است و بازگرداندن ثروتهای ما دچار مشکل است. وقتی تحقیق می کنیم و دنبال می کنیم معلوم می شود که از امریکاییها می ترسند و گفتند که ما تحریم را بر می داریم و روی کاغذ هم برداشتند اما از طرق دیگر طوری عمل میکنند که اثر رفع تحریمها مطلقاً بهوجود نیاید.
بنابراین کسانی که امید می بندند که بنشینیم با امریکا مذاکره کنیم و به نقطه توافقی برسیم؛ از این غفلت میکنند که ما باید به همه تعهدات عمل کنیم اما طرف مقابل با شیوههای مختلف و تقلب و خدعه سر باز میزند و عمل نمیکند به تعهداتش. این چیزی است که در مقابل چشم خود می بینیم. یعنی خسارت محض.
در منطقه غرب آسیا، کشور عزیز شما گل منطقه است. اولا از لحاظ جایگاه راهبردی، موقعیت استراتژیکی یک کشور بی نظیر است. از لحاظ منابع نفت و گاز در هم منطقه و با یک نگاه از همه دنیا امنتیاز دارد. غیر از نفت و گاز منابع دیگری هم دارد. این گل منطقه یک روزی یک جا در قبضه کامل امریکا بود. هرکاری می خواستند، را انجام می دادند؛ غارت می کردند ثروتها را و همه کارهایی که یک دولت مستکبر با یک کشور ضعیف انجام میدهد اینها با ما کردند. این جا را در پنجه اقتدار خود داشتند. انقلااب اسلامی این کشور را از پنجه آنها بیرون کشانده کینه انقلاب از دل سیاست امریکا خارج نمی شود. وقتی دشمنی انها تمام میشود که بار دیگر همان سلطه را در کشور دوباره تجدید کنند. هدفشان این است.
کارشان را البته بلدند و سیاست مدارند و باید به تدریج حرکت کرد. چشم ما باید باز باشد. باید حواسمان جمع باشد. جمهوری اسلامی نه فقط ایران را از دست اینها خارج کرد بلکه با روحیه مقاومتی که نشان داد و دلیریای که نشان داد؛ موجب تشویق کشورهای دیگر هم شد. امروز ببینید که در کشورهای متعددی در این منطقه و حتی فراتر از منطقه، مرگ بر آمریکا میگویند. ملت ایران نشان داد که می تواند مقاومت کند و دیگران یاد گرفتند و سررشته از دست امریکا خارج شده است. امریکاییها اعلام کردند که میخواهند خاورمیانه بزرگ درست کنند. مقصود این بود که در این منطقه غرب آسیا؛ در قلب کشورهای اسلامی؛ دولت جعلی رژیم صهیونیستی را بر همه قلوب این منطقه مسلط کنند. هدف این بود. الان نگاه کنید همان هایی که شعار خاورمیانه بزرگ می دادند در قضیه عراق و سوریه و یمن و فلسطین درماندهاند. اینها را از چشم ایران می بینند. دشمنی انها با جمهوری اسلامی اینگونه است. سر یک ذره و دو ذره نیست. مسئله اساسی است. دارند حرکت میکنند بیان به این سمت بلکه بتوانند سلطه قدیمی خود را برقرار کنند.
مهمترین سنگر رژیمهای مستکبر اول انگلیس بعد امریکا عبارت است از خود رژیم دست نشانده طاغوت. رژیم طاغوت سنگر انها بود. هرکاری می خواستند این کار را می کردند و هر فعالیت اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و جابه جایی و موضع گیری که مایل بودند را این کشور را این طرف و ان طرف می کشاندند. از سنگر رژیم طاغوت. خود این رژیم مهم ترین سنگر امریکاو انگلیس در این کشور بود.
انقلاب آمد این سنگر را نابود کرد و از بین برد و ریشه کن کرد. حکومت پادشاهی را در کشور ریشه کن کرد. به جای حکومت پادشاهی خصوصی را حاکمیت مردمی را به وجود آورد. روزی بود در این کشور می گفتند مملکت صاحب دارد کی بود، شاه بود صاحب مملکت یعنی یه عنصر فاسد، وابسته و نالایق و تهی از غیرت ملی. جمهوری اسلامی این صاحب دروغین را گذاشت کنار و داد به دست صاحبان اصلی اش. این نخستین سنگر دشمن بود که انقلاب اسلامی این سنگر را در هم ریخت.
سنگرهای دیگری هم بود. عوامل روانی و عینی سنگرهایی را گذاشتند. یکی ترس بود. سنگر ترس از قدرت ها. کاری کرده بودند که در کشور که ترس از قدرت امریکا بر همه دلها حاکم بود. در این دهههای اخر امریکا، قبلش هم انگلیس. هر حادثه ای در کشور اتفاق می افتاد می گفتند کار انگلیسی هاست. این ترس مخصوص مردم نبود. خود سردمداران رژیم هم می ترسیدند از امریکا. این خاطراتی که عوامل رژیم نوشتند و بعد از انقلاب منتشر شده نشان می دهد که در مواردی خود محمدرضا و عوامل نزدیک به او از امریکاییها ناراضی بودند و لی از ترس مجبور به اطاعت بودند. انقلاب اسلامی امد و این سنگر ترس را منهدم کرد.
امروز در جمهوری اسلامی یک عنصر اگاه مطلع و متکی به ارزشهای دینی را پیدا نمی کنید که از امریکا بترسد. ملت ترس را دور انداخت. نه فقط ترس از امریکا را بلکه ترس از همه جبهه استکبار را ملت دور ریخت. در جنگ تحمیلی ۸ ساله که باز متاسفانه جوانان ما ان ادوران طلایی و نورانی را درک نکردند. در آن دوران امریکا به صدام کمک می کرد. شوروی ان روز و ارتجاع عرب با همه نالیاقتی با همه ضعفی که داشت به ان کمک می کردند و شرق و غرب جبهه واحدی شده بودند به نفع صدام و علیه جمهوری اسلامی اما جمهوری اسلامی ایستاد و برهمه پیروز شد. بعد از ۸ سال نتوانستند یک وجب از خاک ایران جدا کنند. امروز انسانهای اگاه و متکی به ارزشهای اسلامی از امریکا نمی ترسند. امروز هم شاید کسانی بترسند اما این غیرعقلایی است. اگر ترس محمدرضا از امریکا عقلایی بود ترس اینها غیرعقلایی است چرا که پشتیبانی مثل مردم نداشتند اما جمهوری اسلامی پشتیبانی قوی مانند این مردم را دارد.
یکی از سنگرهای دشمن برای تسلط بر کشور ما، عبارت بود از تزریق بی اعتقادی به خود. بی اعتمادی به خود. نداشتن اعتماد به نفس ملی. در مقابل چشمشان زرق و برق غربیها را مشاهده می کردند. در خودشان این چیزها نبود لذا احساس بی اعتمادی به خود می کردند. ان روز یکی از ارکان دولت، در دوران پهلوی گفت که ایرانی باید برود لولهنگ بسازد. می گفت ایرانی لیاقتش همین است. ایرانی را چه به اختراعات. یک نفر دیگر از برجستگان ان دوران می گفت اگر می خواهد پیش برود باید بشود غربی و اروپایی. یعنی به خودشان باور نداشتند. انقلاب امد این ناباوری را به کلی تبدیل کرد به اعتماد ملی و باور به خود. اعتماد به نفس ملی. امروز جوان ایرانی می گوید ما می توانیم در بسیاری از موارد پیشرفتهای علمی داشته باشیم. جوانهای ما گاهی اوقات فکرهای نویی مطرح میکنند که دستگاههای مسئول نمیتوانند جمع و جور کنند. وقتی باور به خود نبود، پیشرفت هم نیست.وقتی ما می توانیم شعار ما باشد، توانایی هم می اید. امروز این را مشاهده میکنیم.
۵۰ سال در این کشور در دوران طاغوت دانشگاه در این کشور وجود داشت. در این دانشگاه هم اساتید خوب و متعهدی بودند هم دانشجویان با استعدادی . تعداد خیلی کمتر بود از امروز اما همانها ایرانی بودند. یک حرکت علمی، یک پدیده نوی علمی در تمام طول این ۵۰ سال وجود نداشت. چرا؟ چون باور نمی کردند که بتوانند چون اطمینان نداشتند و این بی اطمینانی را در اذهان ملت تزریق کرده بودند. امروز هر روز یک نواوری داریم درکشور. وقتی دشمنان اینها را می بینند، عصبانی می شوند. امروز در کشورهای پیشرفته جزو ۱۰ کشور اول دنیاست با وجود تحریم. در زمینه نانو و هسته ای می بینیم پیشرفت هارا . یکی از سنگرهای دشمن در ایران، ناباوری به خود بود.
سنگر دیگر، از سنگرهای دشمن جدایی دین از سیاست بود. به همه باورانده بودند که دین باید در محیط نظام اجتماعی و سیاست دخالت نکند. حال آن هایی که با دین سر و کار نداشتند جای خود. حتی متدینین حتی برخی از علمای دین باور نمی کردند که اسلام بتواند در مسائل سیاسی دخالت کند. این درحالی است که اصل تولد اسلام در اول، با رویکرد سیاسی بود. پیغمبر اکرم اولین کاری که کرد در مدینه حکومت تشکیل داد اما این باور را در ذهنها گنجانده بودند. جمهوری اسلامی این سنگر را هم منهدم کرد. امروز درباره مسائل کشور از دیدگاه قانونی و اسلامی جوانان در دانشگاهها و کشور فعالیت می کنند. دانشجویان ما در زمینههای بسیاری چه برسد به حوزهها و طلاب.
دشمن؛ مقصود دولت امریکاست که البته می گویند ما دشمن نیستیم؛ پیام نوروزی دادند به ما و برای جوانان دلسوزی کردند. یا در کاخ سفید سفره هفت سین پهن کردند که اینها بچه گول زنی است. از آن طرف تحریمها را حفظ می کنند و وزارت خزانه داری امریکا با طرق خود جوری عمل می کند که شرکتهای بزرگ و بانکهای بزرگ جرات نکنند با جمهوری اسلامی معامله کنند که دشمنی محض است. تحریم و تهدید می کنند که دشمنی محض است. اما از طرف دیگر می گویند که برای جوانان ایرانی دنبال کار هستیم. اینها را کسی باور نمی کند.
اینها ملت ما را هنوز نشناخته اند. ملت ایران، ملتی فهیم و اگاهی است و دشمنان خود را می شناسد. بله ما، با مردم امریکا مشکل نداریم ما با هیچ احاد مردمی مشکل نداریم. ما با سیاستمداران کار داریم؛ دشمن آنها هستند.
واقعیت هایی وجود دارد. از سرمایههای فراوانی که در کشور وجود دارد. ظرفیتهای فراوان. هم سرمایههای طبیعی هم انسانی، هم فرصتهای بین المللی داریم. به خاطر این سرمایهها امروز کشور ظرفیت پیشرفت فوق العاده ای در درون خود دارد. امروز جمهوری اسلامی به یک قدرت اثرگذار در سطح منطقه و در مواردی در سطح جهان تبدیل شده است و این یک واقعیت است. قدر خود را بدانیم. عظمت این ملت را بدانیم.
آمریکا به دلایل واضحی با ما دشمن است. مرادمان سیاستمداران امریکا و سیاستهای ان هاست. در قضیه برجام بدعهدی کردند. به تحریمهای دیگری ما را تهدید کردند. وزیر خزانه داری امریکا به شدت شبانه روز مشغول کار است که جمهوری اسلامی نتواند از نتایج برجام استفاده کند و بهره مند شود. مرتبا تهدید می کنند. الان هم انتخابات ریاست جمهوری امریکا چند ماه دیگر شروع خواهد شد و ۹ ماه دیگر این دولت عوض خواهد شد. دولتی که بعدا به وجود خواهد امد هیچ تضمینی وجود ندارد که همین تعهدات اندک را هم اجرایی کند. نامزدهای انتخاباتی امریکا الان در بدگویی به ایران مسابقه گذاشتهاند. وقتی می گوییم دشمن است امریکا، عده ای منزجر می شوند. اینها دشمنی است دیگر؛ فراموش نکنید که ما گفتیم ملت و دولت باید همدل و همزبان باشند. باید کار کنند همه و به دولت کمک کنند. اگر راهنمایی هم دارند، بگویند.
واقعیت دیگر این است که این دشمن به ظاهر مقتدر ابزارهای دشمنیاش نامحدود نیست. چند ابزار اساسی دارد که ابزارهای فعال اوست. یکی تبلیغات و ایران هراسی است و یکی نفوذ و دیگری هم تحریم.
یکی از ۳ ابزار موثر دشمن، تحریم است. دشمن احساس کرده که کشور ما و ملت ما از تحریم ضربه می بیند متاسفانه ما خودمان هم تقویت کردیم. در برهه ای تحریم را بزرگ کردیم. هی گفتیم تحریم است تحریم است؛ از ان طرف هم برداشتن تحریمها را تقویت کرده و بزرگ نمایی کردیم که اگر برداشته شود این اتفاق خواهد افتاد و ان اتفاق که پیش نیامد که اگر همین روال پیش برود هم اتفاق نخواهد افتاد و لذا احساس کرده که با ابزار تحریم می تواند کار را پیش ببرد.
یک دوراهی را دشمن نشان می دهد به ما. این دوراهی دروغ است. اما دو راهی دیگری هم وجود دارد. یا باید مشکلات تحریم را تحمل کنیم یا ایستادگی کنیم به وسیله اقتصاد مقاومتی.
اقدام و عمل نیاز است. کارهایی که باید انجام گیرد در زمینه اقدام و عمل؛ البته دولت در زمینه اقتصاد مقاومتی کارهایی کردند ما گفتیم ستاد فرماندهی تشکیل دهید که تشکیل شده و معاون اول رئیس جمهور محترم را در راس گذاشتند و گزارشی داده اند که در پیام ابتدای سال به ملت عرض کردم. منتها کار مقدماتی است. گزارش دادند که بر اثر فعالیتهای انجام شده تراز بازرگانی مثبت شده است. یعنی صادرات غیر نفتی ما از واردات بیشتر است که خبر خوبی است. واردات ما نسبت به سال گذشته ان کمتر شده که منتها کفایت نمی کند و کار با اینها تمام نمی شود. کار اساسی باید انجام گیرد.
اول باید فعالیتها و زنجیرههای اقتصادی مزیت دار کشور را مسئولان دولتی شناسایی کنند و بر انها متمرکز شوند. برخی از فعالیتهای اقتصادی در کشور اولویت دارد مانند مادر می ماند از ان بابهای اقتصادی و تولیدی گشوده میشود و نقشه راه را مشخص کند و تکلیف همه را معلوم کنند.
دومین مسئله؛ زنده کردن تولید داخلی است. ما امروز ان طور که به من گزارش دادند حدود ۶۰ درصد از امکانات تولید ما معطل و تعطیل است. برخی به کمتر از ظرفیت کار می کنند یا برخی کار نمی کنند. باید تولید را احیا کرده و زنده کنیم. راه دارد و این راه را خیلی از اقتصاد دانان بلدند و من به مسئولان دولتی مکررا گفتم که منتقدین را بخواهید و حرفایشان را بشنوید حرفهای خوبی دارند.
کار دیگر این که ما بلاخره تجارت خارجی داریم؛ باید وارد کنیم لیکن توجه کنیم که این خریدهای ما قدرت داخلی و تولید داخلی را تضعیف نکند. فرض کنید؛ ما می خواهیم هواپیما وارد کنیم یا خریداری کنیم به ما گفته می شود؛ مسئولان دولتی می گویند که اگر چنانچه این درصد از این قیمت را در صنایع داخلی هواپیما سرمایه گذاری کنیم بیش از این که از خارج خریداری کنیم؛ داخل رشد خواهد یافت. نگاه نکنید که این خرید و واردات ما چه بلایی سر تولید داخلی می اورد این خطاست. در خریدها کاری کنیم که تولید داخلی تضعیف نشود.
ما پول هایی داریم در خارج از کشور؛ در قضیه برجام بنا بر این شد که پولها برگردد که اکثر آن برنگشته است و دچار مشکل است. انسان دست امریکاییها را پشت این مشاهده می کند. لیکن بدجنسی برخی دستگاههای امریکایی موجب شده که بر نگردد. وقتی برگشت هرچند ده میلیاردی که هست وقتی برگشت، اینها در مصارفی به کار نرود که پول هدر بشود. این پولی است که وارد کشور می شود و کشور نیاز دارد. در درجه اول تولید است. مواظب باشند که پولی که وارد می شود از بین نرود. صرف خریدهای بیمورد و کارهای بیجا و اسرافها نشود. مدیریت منابع مالی که از بانکها و مراکز خارجی وارد می شود.
مسئله پنجم؛ بخش هایی در اقتصاد ما وجود دارد که مهم است مانند نفت و گاز. با بخش تولید موتور، برای خودرو و هواپیما و کشتی که مورد استفاده است. این بخشهای حساس و مهم دانش بنیان شود. این که می گوییم اقتصاد دانش بنیان . جوانان و دانشمندان نشان دادند که میتوانند نواوری کنند و از سطحی که داریم بالاتر ببرند. ان مغزی که می تواند موشک برد بلند را طوری تنظیم کند که با انحراف ۲متر بر سر هدف بخورد کار کوچکی است؟ ان مغزی که می تواند این کار را بکند در موارد دیگر هم پیشرفت کرده و سطحی را بالا ببرد.
همین الان در کشور ما بنگاههای اقتتصادی و تولیدی هست که محصولاتشان از مشابه خارجی بهتر است.
برخی بخشها را در کشور سرمایه گذاری کردیم در گذشته مانند نیروگاه سازی. در زمینه پتروشیمی همینطور. امروز کشور به نیروگاه نیاز دارد که ما دیگر از بیرون نیاوریم کسانی را که برای ما بسازند. این بخشها را احیا و استفاده کنیم.
در همه معاملات خارجی که انجام می دهیم انتقال فناوری را شرط کنیم. البته برادران ما در دولت گفتند که این کار را انجام دادیم. فرض کنید یک شی تولیدی جدیدی را می خواهند بسازند، تولید شده را نخرند، شی را با فناوری مخصوص خود خریداری کنند.
با فساد مبارزه جدی شود. با ویژه خواری مبارزه جدی شود. با قاچاق مبارزه جدی شود. اینها به اقتصاد کشور لطمه می زند و ضررش با مردم است. اگر ما در مقابل ان مجموعه ای که با زد و بست هایی، در زمینه مسائل اقتصاد ویژه خواری می کند و از امتیازات ویژه برخوردار می کنند یا دچار فساد پولی و مالی می شوند اگر سهل انگاری کنیم در برخورد؛ نباید بشود.
حال یک مجرم اقتصادی را دستگیر کردند؛ با اهداف جناجی روزنامهها می نویسند. اینها فایده ندارد. باید انچه که امروز ممکن است پیش بیاید باید جلوی ان را بگیرند. باید با قاچاق به معنای واقعی کلمه مبارزه کنند.
مطلب دیگر بهره وری انرژی را، افرادی که اگاهند به این مسئله؛ ادعا می شود که اگر بتوانیم بهره وری انرژی را بالا ببریم و صرفه جویی کنیم ۱۰۰ میلیارد دلار صرفه جویی خواهد شد. این همه کار داره انجام می گیرد، برخی غیر لازم و برخی مضر، کار را متمرکز کنند در این بخش.
اگر واقعی بررسی کنند؛ که البته شنیدم مصوبه مجلس است ارتقای بهره برداری از انرژی باید انجام گیرد.
به صنایع کوچک و متوسط نگاه ویژه کنند. این که گفتیم الان چند هزار کارگاه و کارخانه متوسط و کوچک در کشور هست. اگر چنانچه اماری که به بنده دادند که ۶۰ درصد از اینها دچار بی کاری و تعطیلی هستند این خسارت است. ان چیزی که در متن جامعه اشتغال و تحرک ایجاد می کند همین صنایع کوچک و متوسط است.
این می شود حرکت انقلابی و اقتصاد مقاومتی که کشور را نجات خواهد داد و اگر انجام دهیم تحریمها در ما اثر نمی کنند. احتیاج نداریم که از اصول و خط قرمزهای خود صرف نظر کنیم تا امریکا نتواند ما را تحریم کند. ما می توانیم با دنبال کردن همین سیاست اقتصاد مقاومتی به معنای عملی مسئله و اقدام عملی موضوع کشور را مصونیت سازی کنیم و مصونیت دهیم کشور را تا در مقابل تحریم به خود نلرزیم. اگر اقتصاد مقاومتی محقق شد تحریم دشمن تاثیر چندانی نخواهد داشت. اگر کردیم اخر سال ۹۵ مسئولان دولتی می توانند بگویند که این چند هزار کارخانه و کارگاه و دامداری و غیره را احیا کردیم. می توانندگزارش دهند و مردم ببینند و حس کنند. وقتی مردم حس کردند ان وقت اعتماد و اطمینان پیدا خواهند کرد.
مردم چه افراد سیاسی و اقتصادی و احاد باید به مسئولان کشور کمک کنند. البته باید هر سه قوه همکاری کنند تا کار پیش برود. این کمک لازم است. جدیت مسئولین به خصوص قوه مجریه لازم است. اگر این را بتوانیم این حرکت را راه بیاندازیم. این جریان انقلابی است هم سرعت خواهد داشت و هم موفقیت.
کاری که شهدای هستهای پیش آهنگ ان بودند؛ در زمینههای هستهای. کاری که شهید تهرانی مقدم پیش آهنگ ان بود. کاری که شهید کاظمی پیش اهنگ بود در زمینه سلولهای بنیادی. اینها کار بسیار بزرگی است. شهید اوینی و مرحوم سلحشور در زمینه فرهنگی پیش اهنگ بودند؛ اینها پیشروان کارهای انقلابی در کشور هستند و بارها تاکید کردم که نیروهای حزباللهی و انقلابی را باید گرامی بداریم.
مسائل فرهنگی بسیار مهم است و اهمیت بسیار زیادی می دهم. مجموعههای خودجوش مردمی که کار فرهنگی می کنند که در سراسر کشوری هزاران مجموعه خودجوش مردمی است که دارن کار می کنند و فکر می کنند و کار فرهنگی می کنند باید روز به روز توسعه پیدا کنند و دستگاههای دولتی به اینها کمک کنند و به جای اینکه اغوش خود را به روی کسانی که نظام و ارزشهای اسلامی را قبول ندارند باز کنند به روی بچههای حزباللهی و انقلابی باز کنند. کارهای فرهنگی با ارزش دارد انجام می گیرد و در تمام زمینهها می توانند جوانان انقلابی کار کنند، امروز و فردا برای جوانان است. جوانان بدانند که اگر شما در میدان باشید و اگر باور به خود داشته باشید امریکا و بزرگ از امریکا هیچ غلطی نمی توانند بکنند.